پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۴
راه‌کارهای مواجهه با اعتیاد همسر به فضای مجازی

حوزه/ صداقت و شفافیت، کلید زندگی مشترک است. همسران باید به جای توقع ذهن‌خوانی، احساسات خود را آشکار بیان کنند. همسر امانتی عاطفی است و نگاه مالکانه، ریشه فاصله‌های عاطفی و جدایی است. خانواده با مشارکت و گفتگوی دوطرفه شکوفا می‌شود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام یوسف زاده، کارشناس روان‌شناسی خانواده در گفتگویی تخصصی با برنامه پرسمان خانواده رادیو معارف، به موضوع «تحلیل چالش‌های معاصر نهاد خانواده از منظر روان‌شناسی و مطالعات دینی» پرداخته است.

بر اساس این گزارش، در این گفت و گو به راهکارهای کاربردی در زمینه‌های «مهارت های مدیریت روابط عاطفی خانواده، ارتباط موثر بین‌فردی و مدیریت منابع مالی» پرداخته شده تا خانواده‌ها با تقویت مهارت‌های ارتباطی، به سطح بالاتری از سلامت روان و رضایت از زندگی دست یابند.

مشروح این گفت و گو بدین شرح است:

یکی از چالش‌های اساسی که می‌تواند جایگاه مرد را در محیط خانواده متزلزل کند، عدم صداقت و دروغ‌گویی است. مرد به عنوان ستون و قوام خانواده، نیازمند اعتماد کامل اعضای خانواده است تا بتواند نقش محوری خود را به درستی ایفا کند.

در بررسی‌های انجام شده، صداقت به عنوان مهم‌ترین انتظار همسران از یکدیگر مطرح شده است. این موضوع در مورد مردان اهمیت مضاعفی می‌یابد، زیرا صداقت در مردان کارکرد استحکام‌بخشی و مقاومت دارد. مردی که به دروغ‌گویی و پنهان‌کاری عادت کند، اعتماد خانواده را از دست می‌دهد و دیگر کسی روی حرف‌های او حساب باز نمی‌کند.

* صداقت در محیط خانواده و نقش آن در استحکام جایگاه مرد

در نگاه اسلامی و روایات دینی نیز به موضوع صداقت اهمیت ویژه‌ای داده شده است. حتی در برخی روایات آمده که مؤمن ممکن است مرتکب گناهانی شود، اما از دروغ‌گویی و خیانت پرهیز می‌کند.

دروغ‌گویی و پنهان‌کاری باعث ایجاد ابهام در روابط می‌شود. در حالی که زن و مرد باید برای یکدیگر همچون کتابی گشوده باشند و روابطشان شفاف و روشن باشد. ابهام در روابط موجب اضطراب و ناراحتی می‌شود و اعتماد متقابل را از بین می‌برد.

وقتی اعضای خانواده نتوانند تکلیف خود را با مرد خانواده بدانند و از صداقت او مطمئن نباشند، نمی‌توانند به او تکیه کنند. این امر با نقش اصلی مرد به عنوان تکیه‌گاه و ستون خانواده در تضاد است.

بنابراین، صداقت و شفافیت در رفتار مرد، عامل کلیدی در حفظ جایگاه و تأمین نیازهای او در محیط خانواده است.

* برخی از مخاطبان ما از پایین بودن سطح مهارت همدلی و حمایتگری همسرشان صحبت می‌کنند و این موضوع را به فرهنگ خانوادگی ایشان که در آن تمسخر رایج است، نسبت می‌دهند. برای مثال، در موقعیت‌هایی مانند دیدن خواب بد که نیاز به حمایت عاطفی دارند، با واکنش‌های تمسخرآمیز مواجه می‌شوند. چه راهکارهایی برای افزایش این مهارت در همسر پیشنهاد می‌کنید؟

در این پرسش، نکته‌ای بسیار ارزشمند نهفته است که باید به آن توجه کنیم. مخاطب ما درباره یک چالش زناشویی صحبت می‌کند و مسئولیت بهبود شرایط را می‌پذیرد. ایشان به جای درخواست تغییر همسر، به دنبال راهکارهایی برای افزایش مهارت در اوست. این نگرش، نشان‌دهنده بلوغ فکری و تعهد به ارتقای کیفیت رابطه است.

برای افزایش مهارت همدلی و حمایتگری در همسر، باید به روش‌های تدریجی متوسل شد.

صبر و شکیبایی، پیش‌نیاز اساسی این فرآیند است.

* دو راهکار اساسی برای به دست آوردن همدلی در خانواده

همدلی به معنای درک احساسات طرف مقابل و بیان این درک است. برای دستیابی به این هدف، گام‌های زیر پیشنهاد می‌شود:

راهکار اول، باید از توقع ذهن‌خوانی پرهیز کرد. اگر می‌خواهید همسرتان با شما همدلی کند، لازم است احساسات خود را به شکلی شفاف و بدون قضاوت بیان کنید.

برای مثال، می‌توانید بگویید: «من از این اتفاق بسیار ناراحت هستم»؛ این بیان صریح احساسات، آگاهی همسر را از تجربیات هیجانی شما افزایش می‌دهد.

در گام بعد، می‌توانید نیاز خود به همدلی را مطرح کنید. پس از مدتی که احساسات خود را بیان کردید، می‌توانید درخواست خود را نیز مطرح کنید.

مثلاً بگویید: «وقتی خواب بدی می‌بینم و می‌ترسم، دوست دارم مرا در آغوش بگیری و با گفتن جملاتی مانند «می‌دانم که ترسیده‌ای، نگران نباش»، از من حمایت کنی».

این رویکرد تدریجی و آموزشی، به همسر شما کمک می‌کند تا به تدریج با مفهوم همدلی آشنا شود و آن را در رفتار خود به کار گیرد.

نکته مهم این است که این فرآیند نیازمند زمان است و نباید انتظار تغییرات فوری داشت.

برخی افراد بر این باورند که بیان مستقیم نیازهای عاطفی، از ارزش آن می‌کاهد. آنها می‌گویند: «اگر خودم درخواست کنم، دیگر ارزشی ندارد.».

این طرز فکر کاملاً اشتباه است. برای روشن شدن موضوع، مثال ساده‌ای می‌زنم:

آیا فردی که تشنه است باید در گوشه‌ای بنشیند و منتظر بماند تا دیگران متوجه تشنگی‌اش شوند؟

یا می‌تواند به سادگی درخواست آب کند؟

همین قاعده در مورد نیازهای عاطفی و روانی نیز صدق می‌کند. برای مثال وقتی لباس جدیدی می‌پوشید، زمانی که نیاز به توجه دارید یا در موقعیت‌هایی که نیازمند تحسین هستید
بیان صریح این نیازها نه تنها اشکالی ندارد، بلکه می‌تواند به تجربه مشترک شادی و رضایت عاطفی منجر شود.

راهکار دوم، الگوسازی رفتاری است. یعنی خودتان همدلی را در عمل نشان دهید. زمانی که همسرتان احساس منفی را تجربه می‌کند، با او همدلی کنید. این رفتار شما می‌تواند الگویی برای یادگیری مشاهده‌ای باشد.

با این دو راهکار اساسی، «بیان صریح نیازها و الگوسازی رفتاری» می‌توانید تغییرات مثبتی در رفتار همدلانه همسرتان ایجاد کنید.

به یاد داشته باشید که تغییرات مثبت در رفتار ما، به تدریج در همسر و فرزندان نیز منعکس خواهد شد. این فرآیند تغییر، همچون موجی است که از ما آغاز می‌شود و به تدریج به اطرافیان ما می‌رسد.

* چگونه با مسئله‌ی رمزگذاری مداوم گوشی همسر و توجیه رفتارهای گذشته‌ی او بر اساس دستورات دینی برخورد کنیم؟

این پرسش دو بُعد اساسی دارد: مدیریت حریم خصوصی در فضای دیجیتال و مسئله وفاداری در روابط زناشویی.

در خصوص مدیریت گوشی در محیط خانواده، این موضوع یکی از مهارت‌های ضروری زندگی در دنیای معاصر است.

زوجین باید سواد رسانه‌ای کافی برای مدیریت حریم خصوصی و عمومی در فضای دیجیتال را کسب کنند. در این زمینه، ما با دو حوزه مواجه هستیم:

۱. حریم کاملاً خصوصی که دسترسی به آن برای هیچ‌یک از طرفین مجاز نیست

۲. حریم عمومی که اطلاعات موجود در آن باید شفاف و قابل دسترس باشد

نقطه تعادل بین این دو حریم، جایی است که هم شفافیت رابطه حفظ می‌شود و هم حریم خصوصی سالم و شفاف رعایت می‌شود.

* در اسلام، خانواده محبوب‌ترین بنا نزد خداوند متعال است

برای مثال، برخی مکالمات خصوصی با دوستان یا گروه‌های کاری می‌تواند جزو حریم خصوصی سالم باشد، به شرطی که این موضوع به صورت شفاف با همسر در میان گذاشته شود.

در محیط خانواده، رمزگذاری جداگانه گوشی توصیه نمی‌شود، زیرا ابهام در رابطه را افزایش می‌دهد و این ابهام می‌تواند منجر به سوءظن و تنش‌های زناشویی شود.

نکته مهم دیگر، درک صحیح از مفاهیم دینی است. در کنار احکام اسلامی، ما اخلاق اسلامی را نیز داریم و باید به هر دو توجه کنیم.

در روایات، همسر به عنوان یک امانت عاطفی معرفی شده است. این نگاه امانت‌دارانه با نگاه مالکانه یا ابزاری کاملاً متفاوت است.

وقتی همسر را امانت الهی بدانیم، مراقبت و حفاظت از او اولویت می‌یابد، برخلاف نگاه مالکانه که صرفاً به دنبال بهره‌برداری شخصی است.

در اسلام، خانواده محبوب‌ترین بنا نزد خداوند متعال است و حفظ یکپارچگی، آرامش و حمایت در آن اهمیت ویژه‌ای دارد. سایر مسائل باید ذیل این اصل مهم در نظر گرفته شوند.

توصیه من در جواب به این پرسش این است که :

۱. از سرزنش و اتهام‌زنی پرهیز کنند

۲. تجربه گذشته نباید منجر به سوءظن مداوم شود

۳. از تجسس و بازجویی که باعث مقاومت بیشتر می‌شود، خودداری کنند

۴. به جای ورود به فضای تقابل، نگرانی‌های خود را بدون قضاوت مطرح کنند

۵. احساسات خود را صادقانه بیان کنند

نکته پایانی اینکه، اغلب ضعف در ارتباط عاطفی بین زوجین باعث ایجاد فاصله و حریم‌های خصوصی افراطی می‌شود.

زوجین باید به کیفیت ارتباط خود توجه کنند و آن را تقویت نمایند. اگر ارتباط سالم، پویا و صمیمی نباشد، فاصله عاطفی به طور طبیعی افزایش خواهد یافت.

این زیربنای رابطه است و بدون آن، جدایی عاطفی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

* چگونه با حضور مداوم همسر در گروه‌های فضای مجازی و مقاومت او در برابر مشاوره برخورد کنیم، در حالی که او خود را بی‌نیاز از مشاوره می‌داند؟

این پرسش دو بعد دارد: مدیریت فضای مجازی در خانواده و چگونگی ترغیب همسر به مشاوره.

در مورد بخش اول، باید علت دقیق نارضایتی مشخص شود. آیا مشکل:

_صرف حضور در فضای مجازی است؟

_زمان زیادی که صرف می‌شود و منجر به کمبود توجه می‌گردد؟

_یا نگرانی از حضور افراد خاص در این گروه‌هاست؟

تجربه نشان می‌دهد وقتی همسری می‌گوید «فرد بدی نیست»، احتمالاً مشکل اصلی نه خود فضای مجازی، بلکه کمبود توجه در رابطه است.

در این صورت، پیشنهاد می‌کنم:

۱. به صورت شفاف صحبت کنید

۲. تأکید کنید که مشکلی با اصل حضور در فضای مجازی ندارید

۳. اعتماد خود را ابراز کنید

۴. نیاز خود به توجه بیشتر را صریحاً بیان کنید

گفتگوی مبهم مانند «این قدر در گروه‌ها نرو»؛ معمولاً نتیجه‌بخش نیست و ممکن است با واکنش‌هایی مثل «با دنیای مدرن مشکل داری؟»، مواجه شود.

* چگونه همسرمان را برای مشاوره متقاعد کنیم؟

مسئله مقاومت همسر در برابر مشاوره، چالشی رایج در روابط زوجین است. وقتی همسر می‌گوید «من خودم مشاورم» یا «مشاوران با خواندن چند کتاب می‌خواهند به ما چه بگویند؟»، باید به ریشه این مقاومت توجه کنیم.

معمولاً این واکنش زمانی بروز می‌کند که نحوه پیشنهاد مشاوره نادرست است و طرف مقابل احساس می‌کند متهم به داشتن مشکل شده است.

برای حل این چالش، نباید با لحنی اتهام‌آمیز صحبت کنیم یا بگوییم «تو مشکل داری» یا «تو همیشه در فضای مجازی هستی، بیا برویم مشاور تو را درست کند.»؛ این رویکرد قطعاً با مقاومت روبرو خواهد شد، زیرا همه انسان‌ها در برابر تغییر مقاومت می‌کنند.

رویکرد صحیح این است که مسئله را به رابطه نسبت دهیم، نه به فرد.

می‌توانیم بگوییم: «احساس می‌کنم در رابطه ما چالش‌هایی وجود دارد که هر دوی ما را آزار می‌دهد؛ موافقی با کمک یک متخصص بیرونی، رابطه‌مان را بررسی کنیم و ببینیم کجا را می‌توانیم بهتر کنیم؟».

* مشاوره یک فرآیند تعاملی است، نه یک رابطه دستوری

در این روش، به جای متهم کردن طرف مقابل، مسئله را به رابطه نسبت می‌دهیم و از تجربه مشترک ناراحتی‌ها و دلخوری‌ها صحبت می‌کنیم.

همچنین باید این باور نادرست را اصلاح کنیم که مشاوره فقط برای افراد دارای مشکل است.

برعکس، افراد سالم و عاقل برای بهبود زندگی خود به مشاور مراجعه می‌کنند. حتی من به عنوان یک مشاور، هفته‌ای دو جلسه برای بهبود زندگی‌ام به مشاوره می‌روم.

درست مثل یک پزشک متخصص قلب که وقتی دچار مشکل قلبی می‌شود، به پزشک دیگری مراجعه می‌کند، چون نگاه بیرونی یک متخصص می‌تواند کمک‌کننده باشد.

نکته مهم دیگر این است که مشاوره یک فرآیند تعاملی است، نه یک رابطه دستوری.

در جلسات مشاوره، مشاور توصیه‌ها و راهکارهایی ارائه می‌دهد، اما مراجعان ملزم به پذیرش همه آن‌ها نیستند.

مانند یک مربی فوتبال که با بازیکنانش مشورت می‌کند، مشاور نیز با زوجین همفکری می‌کند و با مشارکت آن‌ها به راه‌حل می‌رسد. این اتاق مشاوره یک فضای گفتگوی دوطرفه است که در آن همه نظرات شنیده می‌شود و تصمیمات با توافق طرفین گرفته می‌شود.

* چگونه با وضعیت مالی یک بازنشسته که همسرش کنترل کامل حقوق او را در دست دارد و او را در تنگنا قرار می‌دهد، برخورد کنیم؟

در خانواده‌هایی که زن و شوهر هر دو شاغل یا بازنشسته هستند و درآمد ثابتی دارند، مدیریت مالی باید همانند یک سازمان عمل کند.

در یک سازمان، تمام منابع مالی در یک مرکز مدیریت می‌شود و هزینه‌کرد براساس برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد. اما این مدل مدیریت متمرکز به معنای سلب اختیار از افراد درآمدزا نیست.

* ایجاد شفافیت و اعتماد متقابل است، نه کنترل و بازرسی مداوم

اینکه فردی پس از چهل سال خدمت و کسب تجربه، برای استفاده از حقوق خود مجبور به التماس باشد، نه تنها خلاف اصول اخلاقی است، بلکه می‌تواند آسیب‌های روانی جدی ایجاد کند.

در چنین شرایطی، همسری که کنترل مالی را در دست دارد باید به این نکته توجه کند که مشارکت در کسب درآمد باید با مشارکت در تصمیم‌گیری‌های مالی همراه باشد.

توصیه اکید به همسران این است که حتی اگر یکی از طرفین درآمدی نداشته باشد، باید مبلغی برای مدیریت شخصی در اختیار او قرار گیرد. گاهی ممکن است برخی همسران با جملاتی مانند «اگر بخواهم کاری انجام دهم کسی متوجه نمی‌شود»، واکنش نشان دهند، اما این نوع گفتار نه تنها اعتمادساز نیست، بلکه می‌تواند به تشدید بی‌اعتمادی و شکاکیت منجر شود.

راهکار اصلی در چنین مواردی، ایجاد شفافیت و اعتماد متقابل است، نه کنترل و بازرسی مداوم. اگر یکی از همسران می‌خواهد اطمینان‌بخشی کند، بهتر است با شفافیت عملکرد خود نشان دهد که چیزی برای پنهان کردن ندارد و با تمام توان متعهد به زندگی مشترک است. این رویکرد، به جای ایجاد تنش و بی‌اعتمادی، به تقویت روابط و بهبود مدیریت مالی خانواده کمک می‌کند.

برای دانلود صوت گفت و گو اینجا را کلیک کنید

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha